|
" بسم رب الزهراء "
السلام علیک
سوگنامه. . .
بعد از آنروز در مدینه... من همیشه پشت در نیم سوخته ام ... مادر...
امام زمان(عج) ببخشید بچه سیدا نخونن دردسر؛ بین گذر؛ چند نفر؛ یک مادر شده هر قافیه ام یک غزل درد آور امنیت نیست، از این کوچه سریعتر بگذر دیشب از داغ شما فال گرفتم، آمد: دوش می آمد و رخساره...! من نگویم بهتر! چه شده قافیه ها باز به جوش آمده اند! پشت در! فضه خبر! مادر و در!!! محسن پر!
شنیدم من حدیثى آسمانى
برفتى چون به معراج نمازش
نفسهایش فتادى در شماره
تجلى خدا در هر نفس بود
که من عابدتر از زهرا ندیم
دو پاى نازینش پر ورم بود
که در اوج بلایا ام زینب
همان روزى که باب اللَّه مىسوخت
نماز عشق، آن هم عشق حیدر
چوگل در رهگذار افتاده بود او
مصلّى و مصلّى دیدنى بود
نمىاز خون دل سجاده او
تمام نیت او یا على بود
عدو با قبضه شمشیر مىزد
شرار و بوستان، یاس و کبودى
سبب این بود بازویش ورم داشت
کند دشمن خودش این گونه تصریح:
به جز بغض على دیگر ندیدم
درون من بهپا بدر و اُحد بود
صداى استخوانهاى شکسته یا زهرا(س) ... سید محمد میر هاشمى
بیا مهدی(عج) ای گل فاطمه(س) **************** شهاب [ جمعه 87/3/17 ] [ 4:4 صبح ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |