.:: السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه ::.
تا کسی رخ ننماید ، نبرد دل زکسی
دلبر ما ، دل ما برد و به ما رخ ننمود
رحمت الهى
گفتم: شبى به مهدى، بردى دلم ز دستم
من منتظر براهت، شب تا سحر نشستم
گفتا:چکار بهتر ، از انتظار جانان
من راه وصل خود را بر روى تو نبستم
گفتم: دلم ندارد بى تو قرار و آرام
من عقده ى دلم را امشب دگر گسستم
گفتا:حجاب وصلم باشد هواى نفست
گر نفس را شکستى، دستت رسد بدستم
گفتم: ببخش جرمم اى رحمت الهى
شرمنده ی تو بودم، شرمندهى تو هستم
گفتا: هزار نوبت از جرم تو گذشتم
پرونده ى تو دیدم، چشمان خود ببستم
گفتم: که *هاشمى* را جز تو کسى نباشد
چون تیر از کمان هر آشنا بجستم
گفتا: مباش نومید از خانهى امیدم
من کى دل محبّ شرمنده را شکستم؟
خم ابرو
یارب این آرایش خلقت به یمن روى کیست؟
وین منظم چرخ دراز ، خم ابروى کیست؟
مقصد لولاک را دانستم و افلاک را
تار و پود خلقت آیا طرّه ى گیسوى کیست؟
خلقت افلاک باشد از طفیل پنج تن
خلقت آن پنج تن خود از طفیل روى کیست؟
چارده محور، تو بر گردونه ى هستى زدى
گردش گردونه آیا جز تو با نیروى کیست؟
آنکه باشد آخرین محور بر این چرخ کمال
غیر قائم تا قیامت، قامت دلجوى کیست؟
بود از خلقت، تو را مقصد، عبودیت ولى
قدرت آن بندگى امروز در بازوى کیست؟
عالمى را چشم امیدست بر باغ جنان
آنکه دل دارد هوایش جلوه ى مینوى کیست؟
شهره ى آفاق باشد دیده ى جادوى حور
حور را مسحور، چشم از نرگس جادوى کیست؟
زلف شب مىگردد عطرآگین ز شبنم، دم به دم
این همه عنبر فشانى از شکنج موى کیست؟
شام هجران مى دمد بوى نسیم صبح وصل
این نسیم است از کدامین سو و این بو، بوى کیست؟
لاله هاى سرخ خونبارند در راه وصال
این خط خونین مگر در امتداد کوى کیست؟
مقدم مهدى ست گلباران و با خون لاله گون
ورنه اینسان عالم آرا طلعت نیکوى کیست؟
عاشقان را سوى او باشد همه چشم *امید*
دیده ى حق بین او تا آنکه بینى سوى کیست؟
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم