سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب المهدی

یک اربعین، به نیــزه ســر یـار دیده ام

یک اربعین، چو شمع به پایش چکیده ام

 

یک اربعین، به ضربه ی شلّاق ساربان

بر روی خــارهای مغــیلان دویده ام

 

یک اربعین، تمام تنم درد می کند

با ضـرب تـازیانه ز جـایم پریده ام

 

یک اربعین، رقیّه ی تو مُرد از غمت

اکنون بدون او به کنارت رسیـده ام

 

یک اربعین، به شام و به کوفه حماسه ها

با خطــبه های حیــدری ام آفـریده ام

 

یک اربعین، ز چوبه ی محمل سرم شکست

همچـون پـدر ببیـن تـو جبین دریــده ام

 

یک اربعین، کنار عدو، وای! وای! وای!

بس جورِ طعنه های فراوان کشیده ام

 

یک اربعین، به ضربه سیلی ببین حسین

رویم کبود گشته و قامــت خمیــده ام

اللهم ارزقنا رویت قائم آل محمد


[ شنبه 90/10/24 ] [ 2:6 عصر ] [ صاعقه ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب