سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

.:: یا قاضی الحاجات ::.

* السلام علیک یا امیرالمومنین ، یا امام المتقین ، یا علی ابن ابی طالب * 

ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان و تسلیت سالروز شهادت وصی رسول خدا(ص) مولا علی مرتضی(ع):

*دعاى روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان: 
اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الى مَرْضاتِکَ دلیلاً و لا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً و اجْعَلِ الجَنّهِ لی منْزِلاً و مَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین.

خدایا ! در این ماه راهنما و مرشدی فرارویِ من برای نیل به مقامِ خشنودی‌ات قرار بده
و  راهِ سلطه شیطان بر من را در این ماه سدّ بفرما
و بهشت را منزلگاه وآسایـشگاه من قرار ده.
اى برآورنده حاجت‌هاى جویندگان

روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان که دومین شب قدر را سپری کرده ایم، با توسل به این صفت خدا که برآورنده حاجات است، 3خواسته مهم را از خداوند متعال مسئلت می‌کنیم:

هدایت به سوی رضایتش، دوری از شیطان، سکونت در بهشت.

روشن است که این 3مسئله لازم ملزوم هم‌اند.



 

اشک زینبت ، مرحم سرت

تا سحر بمون پیش دخترت


سکوت تلخت ، وقت دل بریدن

به انتظار لحظه ی رسیدن


برای زینب فرصتی نمونده

علی نماز آخرش رو خونده


سرخه آسمون مثل شعله ، امشب

مثل کاسه ی خونه ، چشم زینب


اشک زینبت ، مرحم سرت

تا سحر بمون ، پیش دخترت


تو اضطراب زمهریر کوفه

دوا نداره ، زخم شیر کوفه


برای مرهم ، خیلی دیره دیره!

اجل کنار حضرت امیـــــره


موج درد تو سینه اش دریا دریا

داغ خشکی لبهاش صحرا صحـــــرا


نیمه جونه و داره زمزمه

زیر لب همش می گه: * فاطمه *


اشک زینبت ، مرحم سرت

تا سحر بمون ، پیش دخترت

خدا نگهدار ، کوچه های ظلمت!

خدا نگهدار ، روزگار غربت


همه برید از دور بستر من

فقط گلای فاطمـــه بمونن


پل بلا ترین روز سخت دنیاست

روزی که حسین من خیلی تنهاست


از یه نور سبز حجره روشنه

یا علـــی بگید: وقت رفتنه


اشک زینبت ، مرحم سرت

تا سحر بمون ، پیش دخترت


* * * امون از دل زینب * * *

* * * وای از دل زینب * * *


[ یکشنبه 87/6/31 ] [ 12:47 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب