سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.:: هُوَالمُنعِم ::.
ضمن خوش آمدگویی و تشکّر و عذرخواهی از برادر بزرگوارم جناب آقای پیمان طالبی عرض خدمت مبارکتون که یک بیت پایانی مطلب قبلی (قوانین ده گانه ی شهید سیّد مجتبی علمدار) که در مطلب اصلی آمده ، قسمتی از شعر زیبای چاهیان از جناب آقای طالبی است که بنده عیناً درج نمودم اما چند روز پیش جستجو کردم و به وبلاگ ایشون *کوچه* رسیدم که قصد داشتم اصل این شعر زیبا و نغز رو به عنوان مطلبی مستقل درج کنم که تذکّر به جای ایشون این امر رو وجوب و تسریع بیشتری بخشید ، توجه بفرمایید:

چاهیان

از بغض های ساکت من ، از صدا شدن

از شوق شعرهای زبان بسته ، وا شدن

از گریه های مادر معصوم یک شهید

تا نیمه شب به گریه گدای خدا شدن

از ماندن و بدون صفا زیستن بگو

از بی لیاقتی و بدون صفا شدن

آنها سزایشان دل پاک و سزای ما

در این زمانه لایق هر ناسزا شدن

آن ها نماز گریهء  شان سوی یار بود

ما دور کعبه ها به تقلای جا شدن!

ما ادّعا کنیم که باید شهید بود

اما شهید در پی بی ادّعا شدن

یوسف برفت از دل چاه و خدا بخواست

بر چاهیان اسیری و بر او رها شدن

دیروزمان شهید و خدا بود و جبهه ها

امروزمان به گور شهیدان گدا شدن

شاعر: آقای پیمان طالبی



منبع وبلاگ کوچه: http://peyman-talebi.blogfa.com


[ شنبه 89/2/11 ] [ 2:23 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب