سفارش تبلیغ
صبا ویژن


.:: یا معشوق ::.

بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر از پیکر امام حسین(ع) جدا کرد همان جانباز صفین بود که تاچند قدمی شهادت پیش رفت.

مقام معظّم رهبری


* * *

ای خداوندان ملک عافیت

والیان مسند اشرافیت

ای خداوندان رنگین نامه ها

صاحبان مکر در هنگامه ها

من یقین دارم مسلمان نیستید

چون ولی را تحت فرمان نیستید 

زنده یاد آغاسی


* * *

 

با علی در بدر بودن شرط نیست

ای برادر نهروان در پیش روست


* * *

باز هم تکرار مکر عام و خاص

یک علی با بی نهایت عمروعاص

* * *

من مست شراب دل روحانی خویشم

مجنون علی رهبر عرفانی خویشم

هرچند حیا میکنم از دلبر دلها

دلبسته به دلدار خراسانی خویشم


* * *

ای که در علم وحکم پخته ای و خام،نه ای

باعث عزت ایران نه فقط خامنه ای

تو لسان الحقی محتاج نی وخامه،نه ای

جان ما باد به قربان تو ای خامنه ای

* * *

رهبرم

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد

به شوق آرزو باشد، نه تکرار غم امروز

* * *

حقا که تو از سلاله فاطمه ای

با نصرت خود درد مرا خاتمه ای

زیباتر از این نام ندیدم همه عمر

سیّد علی الحسینی الخامنه ای

* * *

شهری به آتش میکشم گر تو لبت را تر کنی

من چون گلی در دست تو کاش مرا پرپر کنی

بر رشته های معجر زهرا قسم سید علی

خنجر به حنجر میزنم گر تو هوای سر کنی


* * *

رهبر نشوی تنها من یار تو می گردم

وز جرگه عشاقت سردار تو می گردم

گر لشکر سفیانها از غرب به پا خیزد

در قحطی انسان ها عمار تو می گردم

از طعنه اشعث ها خون است دل مولا

تبدار غمت هستم بیمار تو می گردم

با جرم ولای تو گر بر سر دار آییم

مدح تو کنم بر دار تمار تو می گردم

این من نه منم تنها آید ز بسیج آوا:

"رهبر نشوی تنها من یار تو می گردم"

* * *

این چه فتنه است که آفت زده ایمان‌ها را؛

این عمّار که روشن بکند جان‌ها را؛

این عمار که تبیین حقایق بکند؛

این عمار که از دست شما دق بکند؛

اشعث و اشعری و طلحه به هم ساخته‌اند؛

تیغ تیز حکمیت به علی آخته‌اند؛

لیک این قصه به تقدیر علی خواهد بود؛

حکم، این‌جا فقط از آن ولی خواهد بود؛

کربلایی هم اگر باشد در پیش چه باک؛

سرشمرست که در این‌جا که افتد بر خاک؛

ما حبیبیم و بجز عشق در این دل‌ها نیست؛

این عمّار که بیند که علی تنها نیست؛


* * *

شب پرستان که هراس از لب لعلت دارند

عمرشان باد به تاراج خزان، سید علی

سلامتی وجود با برکتشان صلوات


* * *

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد

روی غرور و غیبت ما هم حساب کرد

از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم

ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم

از ما بترس شیعه سر سخت حیدریم

جان برکفان جبهه فتوای رهبریم


* * *

خرّم آن روزی که تو پرچم کنی تقدیم دوست

سیّد والای ما آن لحظه ما را آرزوست


[ شنبه 90/2/10 ] [ 10:1 عصر ] [ ] [ نظر ]
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب