|
.:: هُوَالله رَبُّ الوُجوُودِ ::. یَا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِىُّ الجَوادُ یَا بنَ رَسُولِ اللّهِ *امام جواد (علیه السّلام) فرمودند: المُؤ مِنُ یَحتاجُ إ لى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ. مؤ من در هر حال نیازمند به سه خصلت است : .* شهادت امام جواد (علیه السّلام) رو خدمت شما خوبان تسلیت عرض می نمایم. *. ای شیعه بزن ناله و فریاد ، از غربت آن غریب کن یاد ، مسموم شدززهرجفاابن الرّضا(ع) ، در حجره ی در بسته ی بغداد...
[ یکشنبه 89/8/16 ] [ 4:36 عصر ] [ ]
[ نظر ]
سروده ای از اقای رضا لاهی،شاعر آلبانیایی،به یاد محمد حسین فهمیده پدرم، دو چشم مرا برای اخرین بار ببین،ایا مرد شده ام؟ مادرم لب ها را بر پیشانی من بگذار که مرا دیگر نخواهی بوسید صبحگاه فرزند شما بر سنگفرش دراز خواهد کشید تا اینکه افتاب بر اتش خونین نوری بیندازد از سر پیچ، تانک ها با فک هایی همچون زنجیر خواهند امد بدون ترس به دهانه توپ خیره خواهم شد هنگامی که از روی زمین مین بگذرند، زنده باد ایران را به عنوان اخرین فریاد همانند اولین گریه ای که به هنگام تولد داشتم، خواهم گفت مادر! خاطره مرا همچون کتاب قران حفظ کن هرگز با ناراحتی سوال مکن که قبر فرزندم کجاست... تربت فرزند شما همانا گنبد اسمان ازادی است. بختیاری [ پنج شنبه 89/8/13 ] [ 3:36 عصر ] [ ]
[ نظر ]
نه جامه ای،نه پلاکی، نه عطر خاطره ای تقدیم به تمامی دانش آموزان و معلّمان شهید
[ چهارشنبه 89/8/12 ] [ 12:19 صبح ] [ ]
[ نظر ]
صدایش می لرزید کم حرف می زد. سه تا پسرش شهید شده بودند. ازش پرسیدم((چند سالته، مادر جان؟)) گفت:(( هزار سال)) خندیدم. گفت:(( شوخی نمی کنم.اندازه هزار سال به من سخت گذشته.)) صدایش می لرزید. منبع:هفته نامه پرتو بختیاری [ سه شنبه 89/8/11 ] [ 10:15 صبح ] [ ]
[ نظر ]
حدیث سینه های گلگون یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداری شان از مناره های غیرت این دیار به گوش می رسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لاله های سرخ دشت های این خاک به یمن انان به پا ایستاده اند. یاران غریبانه رفتند؛ اما هنوز بوی عطر جانمازشان شعر سپید یاس را می سراید. یاران رفتند و هنوز نام و یادشان زینب بخش کوچه های شهر است. ... و،من و تو! در این ساحل امن با شکوه انان ایستاده ایم و در این حضور عطراگین و اسمانی شان در آرامشیم و از سرخی انان دشت های مان سرخ و لاله گون است. انان مردان همیشه جاویدان این دیار دلیرانند. انان آینه های تمام نمای راه عزت و شرف من و تواند. نگاه کن! نور از پیشانی های به خاک افتاده انان می طراود. برخیز! دست در دست هم دهیم و در امتداد مهر بمانیم! بختیاری [ یکشنبه 89/8/9 ] [ 3:30 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |