سفارش تبلیغ
صبا ویژن


.:: یَااَللهُ ::.






من‌ با جرأت‌ مدّعی‌ هستم‌ که‌ ملّت‌ ایران‌ و توده ی میلیونی‌ آن‌ در عصر حاضر بهتر از ملّت‌ حجاز در عهد رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ و کوفه‌ و عراق‌ در عهد امیرالمؤمنین‌ و حسین‌ بن‌ علی‌ ـ صلوات‌ الله و سلامه‌ علیهما ـ می‌باشند. آن‌ حجاز که‌ در عهد رسول‌الله ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ ـ مسلمانان‌ نیز اطاعت‌ از ایشان‌ نمی‌کردند و با بهانه‌هایی‌ به‌ جبهه‌ نمی‌رفتند، که‌ خداوند تعالی‌ در سورة‌ «توبه‌» با آیاتی‌ آنها را توبیخ‌ فرموده‌ و وعدة‌ عذاب‌ داده‌ است‌. و آنقدر به‌ ایشان‌ دروغ‌ بستند که‌ به‌ حسب‌ نقل‌، در منبر به‌ آنان‌ نفرین‌ فرمودند. و آن‌ اهل‌ عراق‌ و کوفه‌ که‌ با امیرالمؤمنین‌ آنقدر بدرفتاری‌ کردند و از اطاعتش‌ سر باز زدند که‌ شکایات‌ آن‌ حضرت‌ از آنان‌ در کتب‌ نقل‌ و تاریخ‌ معروف‌ است‌. و آن‌ مسلمانان‌ عراق‌ و کوفه‌ که‌ با سیدالشهدا ـ علیه‌السلام‌ ـ آن‌ شد که‌ شدوآنان‌که‌ درشهادت‌ دستْ آلوده‌ نکردند، یا گریختند از معرکه‌ و یا نشستند تا آن‌ جنایت‌ تاریخ‌ واقع‌ شد. اما امروز می‌بینیم‌ که‌ ملت‌ ایران‌ از قوای‌ مسلح‌ نظامی‌ و انتظامی‌ و سپاه‌ و بسیج‌ تا قوای‌ مردمی‌ از عشایر و داوطلبان‌ و از قوای‌ در جبهه‌ها و مردم‌ پشت‌ جبهه‌ها، با کمال‌ شوق‌ و اشتیاق‌ چه‌ فداکاریها می‌کنند و چه‌ حماسه‌ها می‌آفرینند. و می‌بینیم‌ که‌ مردم‌ محترم‌ سراسر کشور چه‌ کمکهای‌ ارزنده‌ می‌کنند. و می‌بینیم‌ که‌ بازماندگان‌ شهدا و آسیب‌ دیدگان‌ جنگ‌ و متعلقان‌ آنان‌ با چهره‌های‌ حماسه‌آفرین‌ و گفتار و کرداری‌ مشتاقانه‌ و اطمینان‌ بخش‌ با ما و شما روبه‌رو می‌شوند. و اینها همه‌ از عشق‌ و علاقه‌ و ایمان‌ سرشار آنان‌ است‌ به‌ خداوند متعال‌ و اسلام‌ و حیات‌ جاویدان‌. در صورتی‌ که‌ نه‌ در محضر مبارک‌ رسول‌ اکرم‌ ـ صلی‌الله علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ ـ هستند، و نه‌ در محضر امام‌ معصوم‌ ـ صلوات‌ الله علیه‌. و انگیزه ی‌ آنان‌ ایمان‌ و اطمینان‌ به‌ غیب‌ است‌. و این‌ رمز موفقیت‌ و پیروزی‌ در ابعاد مختلف‌ است‌. و اسلام‌ باید افتخار کند که‌ چنین‌ فرزندانی‌ تربیت‌ نموده‌، و ما همه‌ مفتخریم‌ که‌ در چنین‌ عصری‌ و در پیشگاه‌ چنین‌ ملّتی‌ می‌باشیم‌.



[ چهارشنبه 90/3/11 ] [ 10:6 عصر ] [ ] [ نظر ]


.:: یَااَلله ::.


می گویند تقوا از تخصّص لازم تر است ، آن را می پذیرم ،

امّا می گویم: آنکس که تخصّص ندارد و کاری را می پذیرد ،

بی تقواست.


شهید دکتر چمران

 


[ یکشنبه 90/3/8 ] [ 8:12 صبح ] [ ] [ نظر ]

.:: یا ربّ النّور ::.

میرزاجوادآقاتهرانی(ره) و شهیدبرونسی

مرحوم علامه میرزا جواد آقا تهرانی(ره) به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، ولی به دلیل تواضع زیادشان امام جماعت نمی‌شدند. ایشان به ما می‌فرمود: شما از من جلوتر هستید.

به گزارش مشرق به نقل از تابناک، یک شب به تیپ امام جواد (علیه السلام) آمد و سخنرانی کرد. پس از آن موقع نماز بود، اما قبول نمی‌کردند بروند جلو و امام جماعت باشند. شهید برونسی گفت: آقا! بفرمایید جلو و امام باشید.
علامه گفت: شما دستور می‌دهی؟

آقای برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می‌کنم.
 

علامه گفت: نه پس خواهش را نمی‌پذیرم.

بچه‌ها گفتند: خوب آقای برونسی! مصلحتا بگویید دستور می‌دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم.

شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز!

بعد از نماز، علامه حال عجیبی داشت شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک می‌ریخت، می‌گفت دوست عزیزم، جواد (علامه میرزا جواد آقا تهرانی) را فراموش نکنی و حتما مرا شفاعت کن.


[ دوشنبه 90/2/26 ] [ 10:32 عصر ] [ ] [ نظر ]

.:: یا حبیب الباکین ::.

                                                                               

گفت : در می زنند مهمان است

گفت: آیا صدای سلمان است؟

این صدا، نه صدای طوفان است

 مزن این خانهء مسلمان است

مادرم رفت پشت در، اما

 

گفت:آرام ما خدا داریم

ما کجا کار با شما داریم

 و اگر روضه ای به پا داریم

پدرم رفته ما عزاداریم

پشت در سوخت بال و پر، اما

 

آسمان را به ریسمان بردند

آسمان را کشان کشان بردند

پیش چشمان دیگران بردند

مادرم داد زد بمان! بردند

بازوی مادرم سپر،اما

 

بین آن کوچه چند بار افتاد

اشک از چشم روزگار افتاد

پدرم در دلش شرار افتاد

تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-

گفت: یک روز یک نفر اما...


سیّد حمید رضا برقعی


[ شنبه 90/2/17 ] [ 9:47 عصر ] [ ] [ نظر ]


.:: یا معشوق ::.

بصیرت یعنی اینکه بدانیم شمری که سر از پیکر امام حسین(ع) جدا کرد همان جانباز صفین بود که تاچند قدمی شهادت پیش رفت.

مقام معظّم رهبری


* * *

ای خداوندان ملک عافیت

والیان مسند اشرافیت

ای خداوندان رنگین نامه ها

صاحبان مکر در هنگامه ها

من یقین دارم مسلمان نیستید

چون ولی را تحت فرمان نیستید 

زنده یاد آغاسی


* * *

 

با علی در بدر بودن شرط نیست

ای برادر نهروان در پیش روست


* * *

باز هم تکرار مکر عام و خاص

یک علی با بی نهایت عمروعاص

* * *

من مست شراب دل روحانی خویشم

مجنون علی رهبر عرفانی خویشم

هرچند حیا میکنم از دلبر دلها

دلبسته به دلدار خراسانی خویشم


* * *

ای که در علم وحکم پخته ای و خام،نه ای

باعث عزت ایران نه فقط خامنه ای

تو لسان الحقی محتاج نی وخامه،نه ای

جان ما باد به قربان تو ای خامنه ای

* * *

رهبرم

به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد

به شوق آرزو باشد، نه تکرار غم امروز

* * *

حقا که تو از سلاله فاطمه ای

با نصرت خود درد مرا خاتمه ای

زیباتر از این نام ندیدم همه عمر

سیّد علی الحسینی الخامنه ای

* * *

شهری به آتش میکشم گر تو لبت را تر کنی

من چون گلی در دست تو کاش مرا پرپر کنی

بر رشته های معجر زهرا قسم سید علی

خنجر به حنجر میزنم گر تو هوای سر کنی


* * *

رهبر نشوی تنها من یار تو می گردم

وز جرگه عشاقت سردار تو می گردم

گر لشکر سفیانها از غرب به پا خیزد

در قحطی انسان ها عمار تو می گردم

از طعنه اشعث ها خون است دل مولا

تبدار غمت هستم بیمار تو می گردم

با جرم ولای تو گر بر سر دار آییم

مدح تو کنم بر دار تمار تو می گردم

این من نه منم تنها آید ز بسیج آوا:

"رهبر نشوی تنها من یار تو می گردم"

* * *

این چه فتنه است که آفت زده ایمان‌ها را؛

این عمّار که روشن بکند جان‌ها را؛

این عمار که تبیین حقایق بکند؛

این عمار که از دست شما دق بکند؛

اشعث و اشعری و طلحه به هم ساخته‌اند؛

تیغ تیز حکمیت به علی آخته‌اند؛

لیک این قصه به تقدیر علی خواهد بود؛

حکم، این‌جا فقط از آن ولی خواهد بود؛

کربلایی هم اگر باشد در پیش چه باک؛

سرشمرست که در این‌جا که افتد بر خاک؛

ما حبیبیم و بجز عشق در این دل‌ها نیست؛

این عمّار که بیند که علی تنها نیست؛


* * *

شب پرستان که هراس از لب لعلت دارند

عمرشان باد به تاراج خزان، سید علی

سلامتی وجود با برکتشان صلوات


* * *

ما را نبی قبیله ی سلمان خطاب کرد

روی غرور و غیبت ما هم حساب کرد

از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم

ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم

از ما بترس شیعه سر سخت حیدریم

جان برکفان جبهه فتوای رهبریم


* * *

خرّم آن روزی که تو پرچم کنی تقدیم دوست

سیّد والای ما آن لحظه ما را آرزوست


[ شنبه 90/2/10 ] [ 10:1 عصر ] [ ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب