سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

.:: یَا مَن یُسَمَّی بِالغَفوُرِ الرَّحِیمِ ::.

وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَـاجِراً إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ
الحج 22



یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی

یک عمر پشیمان ز پشیمانی خویشم


*سلام و درود.

خدا قوّت.

*ماه مبارک هم که با نسیم خوش عطرش داره آروم آروم صورت ها رو نوازش می ده و اون هایی رو که یک سال منتظر بودن برای این دیدار دیدنی آماده بودند مشتاقانه به حضور می پذیره و چقدر زیباست این دیدار دو عاشق!

خوش به حال اونهایی که دیداری از این نوع دارن.

مدّتیه(نزدیک به دو سال) به دلیل حضور و پیگیری امور مربوط به تعدادی از دوستان که در اردوهای جهادی شرکت می کنند توفیق حضور پررنگ در این جمع آسمانی رو از دست دادم و فقط گاهی که دسترسی به شبکه دارم امکان شرفیابی خدمتتون رو پیدا می کنم.

الآن هم که فرصت شده خدمت برسم برای کارهای پایانی اردو بود که دیگه تا قبل ماه مبارک ان شاء الله جمع و جورش کنیم.

حقیقتاً خداوند متعال منّت نهاد و این بنده ی سراپا تقصیرشو یه بار دیگه بین بنده های خوبش راه داد(هر چند که وصله ی ناجور ، وصله ی ناجوره دیگه!)

توصیه ام به شما خوبان اینه که هر طور شده خودتون رو به هر شکل ممکن در این اردوهای جهادی بسیج سازندگی مشارکت بدید چرا که فیوضات و برکات زیادی داره.

درگیر شدن با مشکلات ولی نعمتان ما در مناطق محروم و دور افتاده  خودش نعمت بزرگیه که مطمئنم نصیب هرکسی نمی شه ولذّت معنوی درگیر شدن در این امر که سفارش معصومین علیهم السّلام هم هست در کمتر جای دیگه ای مشاهده می شه.


خشنودی قلب نازنین حضرت حجة ابن الحسن المهدی روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ، صلوات.


.* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم *.

 

 


[ چهارشنبه 89/5/13 ] [ 8:15 عصر ] [ ] [ نظر ]

.:: یَارَبَّ النُّورِ ::.
یَامَولاتی یَافَاطِمَةَ الزَّهراء(سَلامُ اللهِ عَلَیکِ) اَغیثینی

مسافرت فرشته
دریا غریق مرحمت بی کران تو
هفت آسمان تجلّی رنگین کمان تو
خورشید ناز می کشد از ذرّه های خاک
آنجا که صبح می گذرد کاروان تو
صدها فرشته بال نهادند بر زمین
تا دامن خدیجه شود میزبان تو
بهتر شد آن زنان قریشی نیامدند
حوّا و مریم اند پرستار جان تو
بر قلبهای خسته ی ما هم نزول کن
ای جبرئیل تا به سحر هم زبان تو
یک شاخه یاس در دل مجروح کاشتیم
 تنها به احترام مزار نهان تو
در بارش است رحمت بی حدّ ابر تو
پنهان شده است مثل شب قدر قبر تو
تسبیح تو که تربت حمزه به قاب داشت
در سینه اش شمیم دعاهای ناب داشت
از کور نیز وقت سخن رو گرفته ای
هر چند چهره ی تو ز نور احتجاب داشت
در شکر روز ه ا ی که در سه افطار با تو بود
دستت برای خواهش سائل جواب داشت
جسمت نخواست رخت عروسی به تن کند
از بس که از بساط جهان اجتناب داشت
با عطر یازده سحر این باغ آشنا ست
هر چند عمر مادر گلها شتاب داشت
بیتی به شعر صائب تبریزی آمده است
آن شاعری که طبع روان همچو آب داشت
*چون صبح زندگانی روشندلان دمی است
آن هم دمی که با عث احیای عالمی است *
ای جلوه ی شکوه و جلال پیمبری
تو حجّت همیشه به آل پیمبری
قد راست کرده بود و تنومند مانده بود
از آب چشمه ی تو نهال پیمبری
آنجا که بحث کیفیت عرش می شود
جز سینه ی تو نیست مثال پیمبری
مرهم به زخم های احد بیشتر بنه
تو با خبر همیشه ز حال پیمبری
کمتر به سینه جای بده بوسه ی نبی
جاری شده است اشک زلال پیمبری
این لحظه های آخر از احمد جدا مباش
آسوده نیست بی تو خیال پیمبری
قدری صبور باش بهشت دل نبی
تو زود می رسی به وصال پیمبری
چون تو تمام آینه ی خلق احمدی
هر روز روز تو ست به سال پیمبری

 
ایّام شادمانی و روز ولادت است
هنگام شاد بودن و وقت عبادت است
در مصحف خدای تعالی نوشته بود
این نور با طهور ولایت سر شته بود
پیش از شروع خلقت این خاک و آسمان
این دانه را به مزرعه ی عرش کشته بود
از بس که بود دست توسّل به سمت تو
هر گوشه ای ز چادر تو رشته رشته بود
چندی به التماس زمین کرده ای نزول
این آخرین مسافرت یک فرشته بود
عالم هنوز طعم محبّت به جان نداشت
حبّ تو در صحیفه ی مومن نوشته بود
ما را ببخش مدح تو کوثر نداشتیم
ما غیر چند واژه ی ابتر نداشتیم
هر دختری که امّ امامت نمی شود
یا مادر پیمبر رحمت نمی شود
در مجمع خلایق حقّ فاطمه یکی است
این وحدت است شامل کثرت نمی شود
آنجا که پای کفو علی هست در میان
هر دختری که لایق وصلت نمی شود
از اینکه آب مهریه ات بود روشن است
هر خانه ای که خانه ی رحمت نمی شود
فردا بیا که باز قیامت بپا کنی
ای بانویی که بی تو قیامت نمی شود
با اشتیاق سمت صراط آورید رو
زهرا بدون برگ شفاعت نمی شود
این سینه باز حال و هوای مدینه خواست
 یا ربّ دعای کیست اجابت نمی شود
آخر مدینه راز پس پرده داشته است
آخر مدینه یار سفر کرده داشته است

لطف مدام حضرت یاسین به دست توست
آری دعا به دست تو آمین به دست توست
آنجا که سینه در تب اندوه سوخته است
 آرامش دوباره وتسکین به دست توست
 پیر خمین جلوه ی فرزندی تو داشت
 یعنی که عزت و شرف دین به دست توست
آنجا که ابر فتنه گری سایه گسترد
نابودی تمام شیاطین به دست توست
اسلام با دعای تو پیروز می شود
آری کلید فتح فلسطین به دست توست
این انقلاب جلوه ای از کوثر تو بود
بر روح تو سلام خدا و دو صد درود

سروده ی جواد محمّد زمانی
    

[ چهارشنبه 89/3/12 ] [ 12:19 صبح ] [ ] [ نظر ]

.:: یَا اَرحَمَ الرّاحِمین ::.
* اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَاروُحَ الله الخمینی
*


گرامی باد یاد آن سلاله ی پاک نبوی و زهرایی ،

ابرمرد دوران و ایران اسلامی خمینی کبیر(رحمةالله علیه)
که نقطه ی عطفی شد بر تاریخ پر افتخار اسلام ناب محمّدی(ص).


 وعده ی باران
(شعری از مریم حاتمی)
چشمهای تو مرا وعده ی باران دادند
به تنِ مرده ی من روح و دل و جان دادند
شوقِ برخاستن و زندگی تازه به این
منِ دلواپسِ از خویش گریزان دادند


خش خشِ گام کسی بود که می‏آمد و باز
مژده عید در اندوه زمستان دادند


چشمهای‏تو درخشید و در آن ظلمت محض
به بلندایِ شبِ یخزده پایان دادند


آمدی مثل بهاری که می‏آید از راه
یک سبد یاس به هر شاخه عریان دادند

دستهای تو ز هر پنجره رُفتند غبار
و به تندیس همه آینه‏ها جان دادند


کاش باز آید و اندوه مرا دریابد
چشمهایی که مرا وعده باران دادند


تو ای نگاه بهاری... شعری از اردشیر داوودی


به یک طلوع بدون زوال می‏مانی
به یک امید پر از شور و حال می‏مانی

و اتفاق تماشای تو عجب گذراست
به شوق لحظه تحویل سال می‏مانی


اگرچه‏کاهش‏من‏لحظه‏های‏عمرمن‏است
تو روح رویشی و بی زوال می‏مانی

جوانه‏های سرانگشت من تو را خواهند
به ابر بی‏خبر از خشکسال می‏مانی

تو ای نگاه بهاری، تو ای غزلواره
تو یاد خیری و در هر مقال می‏مانی


اگر چه آینه را خاک می‏کنم بی تو
تو مثل چشمه اشکم زلال می‏مانی


زنده ی عشق سپیدواره ای از  فرشته پدرام
تقدیم به رادمردی
که همه وجودش
تفسیر گویای بالندگی بود

بودن برای چیست ؟
نجیب همیشه سربلندم !
کور باد دیدگانم ...
اگر حماسه زیستن من
بی قصه عشق تو آغاز شود !
آقا جان!
چگونه از یاد می‏روی ؟
و چگونه فراموش می‏شوی ؟ ...
وقتی که تمام هستیم ...


در هجای واژه‏های سرخ درس عشق تو ...
جانی دوباره می‏گیرد !
من از کلام تو آموخته‏ام
آنچه مانا و خوب است -
جاودانه بودن است !
آه - آقا جان !

سالهابود که در امتداد مبهم یک توهّم کور ...
خویش را گم کرده‏بودم ...
از ما مرنج ...
که خورشید هم از ما می‏رنجد !
از ما مرنج ...
برای ما ...
حرفی بزن - چیزی بگو - شعری بخوان ! ...
تا باز هم این خسته تنها...
در صدف روشنایی
زاده شود ...
در پهناورترین مقیاس آئینه !
آقای شهیدان ...
هرگز نمیرد آنکس ...
که روح خدا ...
چون سلسبیل
در کالبدش جاری است !
*هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق*


شادی روح امام(ره) و شهدا صلوات
.* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم *.


[ سه شنبه 89/3/11 ] [ 11:28 صبح ] [ ] [ نظر ]

 

.:: یَااَرحَمَ الرّاحِمین ::.

در راه حقّ و هدایت بر ناملایمات صبور باش
و از شیرینی لذّت ها و هوسهای نفسانی بگذر.

امام حسین علیه السّلام



سلام و درود
به همه آنان که دغدغه ی این دارند که بیاموزند و
بیاموزانند و در این راه هر فرصتی را مغتنم می شمارند.


http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gifhttp://i26.tinypic.com/1ylc8o.gifhttp://i26.tinypic.com/1ylc8o.gif

 
.* اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم *.



[ سه شنبه 89/3/4 ] [ 2:16 عصر ] [ ] [ نظر ]

 

.:: یَا سَامِع الاَصواتِ::.


فتح خرمشهر فتح خاک نیست ، فتح ارزشهاست.

امام خمینی(ره)



وقتی حسین(ع) در صحنه است ، اگر در صحنه نیستی هر کجا می خواهی باش!
چه ایستاده به نماز ، چه نشسته بر سر سفره ی شراب...

فرازی از وصیّت نامه ی شهید گلستانی

یادتان به خیر بچه های جنگ
بچه های سنگر و صداقت و تفنگ
بچه های در شب محاصره بی غذا و بی فشنگ
یادتان به خیر بچه های رنج و صبر و درد
بچه های همّت و حماسه و شرف
بچه های بالغ نبرد ، بچه های خرّمشهر

شهید محمّد جهان آرا
شهید احمد کاظمی
شهید محمّد حسین فهمیده
شهید بهنام محمّدی


 


[ یکشنبه 89/3/2 ] [ 10:21 صبح ] [ ] [ نظر ]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >
درباره وبلاگ

بیاد شهدای گمنام!!! برای بچه های تفحص و برای آنهایی که به دنبال گمشده ی خود می گردند هیچ لحظه ای زیباتر از لحظه ی کشف پیکر شهید نیست. اما زیباتر از آن لحظه ای است که زیر نور آفتاب یا چراغ قوه پلاکی بدرخشد. در طلاییه وقتی زمین را می شکافتیم پیکر مطهر شهیدی نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود ؛ شبیه دفتری که بیشتر مداحان از آن استفاده می کنند. برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد . آن را پاک کردم . به سختی بازش کردم بالای اولین صفحه اش نوشته بود: عمه بیا گمشده پیدا شده!
لینک دوستان
امکانات وب