|
.:: بسم رب الشهداء والصدیقین ::.
یکی از یکی آسمانی تر و مظلوم تر. خصوصا سیدشان. شهید سید محمد حسین حسینی بهشتی را می گویم. چه سال تلخی بود سال شصت هجری شمسی برای ملت ایران.
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
یاد و خاطره ی شهدای هفتم تیر و را گرامی می داریم ولو با یک صلوات
شهاب [ پنج شنبه 87/4/6 ] [ 12:2 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.:: یا فاطر بحق فاطمه ::.
و روز مادر و ولادت فرزند بزرگوارشان حضرت روح الله (رحمه الله علیه) ، مبارک .
سلام بر مهدی موعود(عج)
آقا جون چشمتون روشن
سلامی سبز بر ساکنین سبز سرزمین سبز باغ شهادت.
عید همگی مبارک.
عیدی ما :
اللهم عجل لولیک الفرج. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ان شاء الله
شهاب [ سه شنبه 87/4/4 ] [ 12:22 عصر ] [ ]
[ نظر ]
.:: یا رب الزهراء(س) ::.
این جا ، مکه مکرمه است... و امروز ، جمعه... بیستم جمادیالثانی... از سال هشتم قبل از هجرت. شب در سحرگاهان پنهان شد... ...آن هم چه مهمانی!... محمد و خدیجه هر دو، لحظه شماری میکنند که باردرخت نبوت را برگیرند. ناگهان گلهای وجود شکوفا شده به عطر افشانی میپردازند. ...نسیم میوزد... پرندگان هوا نغمه سرایی میکنند... فرشتگان سپاسگزارانه سر به سجده میافکنند. در آن روز فرخنده و زیبا، همراه با هلهله ی ملائک، پرفروغترین شعاع نور محمد، طلوع میکند. و... ... زهرا به دنیا میآید... پدرش به او مینگرد، گویا به آیینه نگریسته; خود را در سیمای دخترش میبیند... خود را با تمام وجود: با سیما... با شکل... با شمایل... با رنگ... با زیبایی... با اخلاق... با منش... و با منطق... او آن چنان به این دختر، از هر نظر، شباهت دارد که گویا او پدر را به دنیاآورده! و ام ابیها است. یا این که دو روح اندر یک بدن; نه! اشتباه نکنم; یکروح است در دو بدن! او آیینه تمام نمای پدر است و همه فضایل و ملکات اخلاقی ومعنوی و وارث حقیقی همه خوبیها و برتریها و کمالها. گل خوشبوی محمدی است که گلهای معطر روزگار را تحتالشعاع قرار داده. گلی است که بوی خوش عطرش آسمان و زمین وجود را تا برقرار است فرا میگیردو اگر کسی این بوی عطر را استشمام نکند، خود مشکلی دارد که باید به سامان دهیخویشتن بپردازد! به هر حال، زهرا زاده شد. پدر و مادر خرسندی غیر قابل توصیفیداشتند. گرمی وجود زهرا قلب پیامبر را حرارت بخشید و سیمایش از خوشحالی، فرخنده و گلگون شد و فروغ نورش تابش آفتاب را شرمسار کرد... استاد سید محمد جواد مهری
حقیردرب خانه خانم، شهاب [ یکشنبه 87/4/2 ] [ 12:4 عصر ] [ ]
[ نظر ]
حضرت زهرا (س) «خیر کثیر»
حضرت فاطمه زهرا (سلاماللَّهعلیها) براى پدر و دیگر مردمان گلى بود که رایحه خوشش حیاتآفرین دلها بود، و خداوند او را خیر کثیر نامید. پس جاى شگفتى نیست که او بار غم ابتر بودن را از چهرهى پدرش، حضرت محمد (صلى اللَّه علیه و آله) بزداید، چرا که فرزندان پسر پیامبر(صلى اللَّه علیه و آله) چندى نمىپایید که رخت برمىبستند و این خود بهانهاى به دست دشمنان پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) داده بود تا نغمهساز این سخن شوند که بعد از محمد (صلى اللَّه علیه و آله) نامى از او نمىماند.
به نام خداوند بخشنده و مهربان، ما کوثر به تو ارزانى داشتیم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى کن . همانا که دشمن بدخواه (وخشمگین) تو ابتر است. ای دختر یگانه ی خورشید ، فاطمه
بانوی باوقار من ، ای دختر رسول
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
شهاب
[ شنبه 87/4/1 ] [ 3:4 صبح ] [ ]
[ نظر ]
سیزدهم جمادی الثانی...
حضرت عباس (ع) در چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه متولد شد .حضرت علی (ع) او را در بغل گرفتند و اذان و اقامه را در دو گوشش قرائت نمودند و او را عباس (به معنای شیر درنده ) نام نهادند و لقب او را ابالفضل گذاردند . حضرت علی (ع) اکثر اوقات قنداقه عباس را می گرفت و آستین لباس این کودک شیرخوار را بالا می زد و بازوی او را می بوسید و به شدت گریه می کرد .روزی حضرت ام البنین سبب گریه را از حضرت علی (ع) پرسیدند ؛حضرت فرمودند :عباس(ع) در یاری رساندن به برادرش حسین (ع) دستانش قطع می شود و من به خاطر آن روز گریانم . حضرت عباس (ع) را قمر بنی هاشم نیز می نامیدند ،چون صورتش مانند ماه درخشان و وجیه المنظر بوده ! نوشته اند در شب تاریک صورتش چون ماه می درخشید ! او با دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب که نامش لبابه و از قریش بود ،در بین سال های 40 تا 45 هجری ازدواج نمود و دو فرزند به نامهای عبیدالله و فضل از او باقی ماند .حضرت عباس (ع) 34 سال(2) عمر نمود ،او در صفین 15 تا 17 سال سن داشت .هنگام شهادت پدرش 18 سال داشت و و در واقعه کربلا 34 ساله بود . روز عاشورا همین که صدای (هَل مِن ناصر ٍ )برادر را شنید ،فرمود : برادران کوچک من میل دارم شما زودتر از من سید و مولای خود را یاری کنید .آن ها هر یک به میدان رفتند و پس از درگیری تلفات زیادی به دشمن وارد آوردند و به قدر توانایی خود میراث شجاعت پدر را ابراز نمودند تا اینکه به شهادت رسیدند . از جمله اوصاف حضرت عباس (ع) ،سپهسالاری ،علمداری و سقا بودن می باشد .او را از کودکی سقا می نامیدند . حضرت ابالفضل (ع) در روز عاشورا به جهت رفع تشنگی فرزندان و اصحاب که در خیمه گاه بودند ،روانه نهر علقمه شد و همانجا بعد از اینکه مشک را آب نمود ،محاصره شد و دو دست نازنینش از بدن جدا شد .سپس با ضربه عمود آهنین به سر مبارکش او را به شهادت رساندند .
[ یکشنبه 87/3/26 ] [ 4:57 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[ و نوشتم بیاد دوست شهیدم غلامرضا زوبونی ] |